احمد زیدآبادی ماه رمضان معمولاً با درگیری سربازان اسرائیلی و نمازگزاران فلسطینی در صحن مسجدالاقصی همراه می‌شود. هر دو طرف ماجرا، طرف دیگر را به اقدامات تحریک‌آمیز برای شروع درگیری متهم می‌کنند اما فارغ از علل و عوامل یک درگیریِ خاص و موردی، مقصر بنیادی این درگیری‌ها دولت اسرائیل است. بلوک راستگرایِ مسلط بر افکار عمومی اکثریتِ مردم اسرائیل، هیچ راه‌حل معقول و متوازن و مبتنی بر قوانین بین‌المللی و مطابق با قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل را برای فیصله دادن به بحران فلسطین نمی‌پذیرد و با ترفندهای گوناگون، تثبیت اشغال کرانۀ باختری و بیت‌المقدس شرقی را به بهای افزایش درد و رنج ساکنان این سرزمین‌ها دنبال می‌کند. فلسطینی‌ها نیز به نوبۀ خود برنامۀ منسجم و کارآمدی برای رهایی خود از اشغال ندارند و ضمن آنکه تفرقه و تشتت در صفوف‌شان بیداد می‌کند، گویی با لوازم و پیامدهای جنگ همانقدر سرِناسازگاری دارند که با لوزام و پیامدهای مذاکره برای صلح! روزگاری که یاسر عرفات در دفتر خود در رام‌الله، انتفاضۀ دوم را حمایت و چه بسا در حوزه‌هایی رهبری می‌کرد، خطاب به او در جایی نوشتم: "ابوعمار! اگر جنگ می‌خواهی این راهش نیست و اگر صلح می‌خواهی باز این راهش نیست!" در واقع گروه‌های تأثیرگذار در مناقشۀ فلسطین نه امکان جنگی سرنوشت‌ساز دارند و نه لوازم مذاکره و صلح را رعایت می‌کنند. بدبختانه اسرائیل نیز از این وضعیت برای تداوم و تحکیم اشغال کرانۀ باختری و بیت‌المقدس شرقی کمال سوءاستفاده را می‌کند و عملاً نه فقط زندگی میلیون‌ها انسان بیگناه را در آن مناطق تیره و تباه کرده است، بلکه از طریق زمینه‌سازی تدوام درگیری‌ها، جان شهروندان خود را نیز به خطر می‌اندازد و در عین حال، مانع هر نوع تشنج‌زدایی در منطقۀ خاورمیانه به منظور ثبات سیاسی و توسعۀ اقتصادی آن می‌شود. از طرفی، نظام بین‌الملل نیز - عمدتاً به دلیل نفوذ و قدرت لابی‌گریِ نیروهای متحد اسرائیل در مراکز تصمیم‌گیری جهان و ترفندهای پیچیدۀ دولت‌های اسرائیلی - در برابر بحران دیرپای فلسطین عملاً فلج شده و توان هیچ نوع بن‌بست گشایی در این زمینه را ندارد. این است که پنداری فلسطینی‌ها به رنجی ابدی محکوم شده‌اند، رنجی که به جای برانگیختگی جامعۀ بشری برای پایان دادن به آن، گویی برخی از دولت‌ها را به دلیل بهره‌بردای‌های سیاسی داخلی و تداوم مناقشات ایدئولوژیک، به وجد هم می‌آورد!